05':18'' 7344 3 قنديل يخ کانال :پینگو و دوستاش مشغول قایم موشک می شن پینگو سر میزاره اما پینگو دلفین رو پیدا می کنه و نوبت دلفین میشه که سر بزاره و 05':07'' 1144 4 دانش آموز تازه وارد کانال :در مدرسه یه دانش آموز جدید وارد می شه پینگو دوسنداره کسی پیشش بشینه و جاش تنگ بشه اما آقای معلم میگه اون دانش آموز تازه وارد یش پینگو بشینه پینگو هم شروع می کنه به لجباز یکردن با اون ولی 05':16'' 3655 4 دزدیدن شیرینی کانال :مادر پینگو رو برای خرید نون به نانوایی می فرسته وقتی نون رو خرید نانوا سرگرم صحبت کردن با مشتری می شه و پینگو یواشکی یه دونه شیرینی برمی داره و به خونه می ره اما 05':03'' 1950 3 بازي قايم موشك کانال :پینگو و دوستاش داشتن سک سک بازی می کردن نوبت پینگو شد که سر بزاره اما هرچی می گشت نمی تونست دوستاشو پیدا کنه و دوباره باید سر میذاشت تا اینکه 04':43'' 1325 3 دردسر كندن زمين کانال :برف زیاری باریده و ماشین پدر زیر برف گیر کرده پدر ماشین رو از زیر برف بیرون میاره و از پینگو خداحافظی می کنه پینگو تصمیم می گیره پارو رو برداره و با دلفین بازی کنه اما 05':17'' 2739 4 كتاب شعبده بازي کانال :پینگو خیلی دلش می خواد شعبده بازی رو یاد بگیره دوستش یه کتاب بهش معرفی می کنه که ترفند های شعبده بازی رو داره اما پینگو پولش برای خرید اون کتاب کافی نیست 05':18'' 2214 4 نمايش پادشاه کانال :پینگو در حال تمیز کردن برف های در خونه بود که تصمیم می گیره با داداش کوچولو برن و پادشاه بازی کنن پس 05':10'' 2787 3 ماشين بافتني کانال :مامان پینگو از بیرون اومد و با خودش یه ماشین بافتنی اورده بود و شروع کرد به بافتن کلاه برای پینگو تا اینکه مادر پینگو برای فروش لباس هایی که بافته بود به بیرون رفت و اما پینگو رفت سر وقت ماشین بافتنی و 05':01'' 1186 3 پينگو به كوهنوردي ميره کانال :پینگو با دیدن عکس باباش که به قله صعود کرده بود تصمیم می گیره با پدرش به کوهنوردی برهدر راه 05':16'' 922 1 مسوليت خونه کانال :توی خونه هرکسی مشغول کاری بود مادر بافتنی می بافت پدر ماشین لباسشویی رو روشن کرده بود و پینگو با صدای بلند موزیک گوش می داد مادرش از پینگو خواست تا خونه بمونه تا 05':17'' 1234 2 آدم برفي کانال :دوستای پینگو به سراغش اومدن تا با هم به کوه برن برای اسکی رفتن و رفتن تابه قله رسیدن و شروع کردن به بازی اما سرعت پینگو خوب نبود در هیمین حال پینگو زمین می خوره و به داخل یه آدم برفی پرتاب میشه 05':17'' 875 2 مادر خسته شده کانال :شب شده و مادر از پینگو می خواد که مسواک بزنه و به رختخواب بره اما پینگو با بردار کوچیکش لجبازی می کنه و خودش رو برای مادرش لوس می کنه 05':28'' 5912 2 كاردستي کانال :داداش کوچولو از پینگو می خواد تا اونو به مهد کودک برسونه توی مهد بچه ها در حال درست کردن کاردستی بودن پینگو برای داداشش کلاه درست می کنه و بعد 05':29'' 2767 2 عادت بد غذايي کانال :پدر در حال آماده کردن غذاست و پینگو و داداش کوچولو منتظر یه مهمون هستن که بیاد غذا آماده شد اما پینگو و داداشش سر سفره لج باز یمی کنن و سبزیجات نمی خورن نوبت دسر رسید اما مهمون از خوردن دسر امتناع کرد و دسر به پینگو رسید 06':00'' 5129 4 ساختن آدم برفي کانال :- پینگو داداش کوچولوش مشغول درست کردن آدم برفی بودن که دلفین اومد کمکشون و تصمصم گرفتن یه آدم برفی بزرگ درست کنن اما 04':45'' 4345 2 گلدون گل مامان کانال :پینگو و داداش کوچولو در حال بازی کردن هستن که یک کارت پستال زیبا از زیر در می افته توی خونه و داخل اون کارت تصویر یه گردن بند گل هست که اونا تصمیم می گیرن از گل های گلدون مامان استفاده کنن و گردنبند گل رو درست کن 04':15'' 618 2 ترس از بلندي کانال :پینگو با داداشش در حال بازی کردن و سر و صدا بودن که پدر عصبانی میشه و از اونها می خواد که بیرون بازی کنن تا اینکه پینگو روی یگ بلندی پنهان می شه و داشش کوچولو نمی تونه اونو پیدا کنه و از طرفی پینگو نمی تونه بیاد پایین و همون جا می مونه و خیلی می ترسه و 04':43'' 1546 2 وحشت در زير چادر کانال :پینگو و داداش کوچولو تصمیم دارن که یک چادر برپا کنن و زیر چادر بازی کنن پدر هم به اونها کمک می کنه و وسایل لازم رو در اختیار اونها قرار می ده 04':44'' 3250 2 باد كردن بادكنك کانال :داداش کوچولو مشغول باد کردن بادکنک بود اما هر کاری می کرد باد نمی شد پینگو هم به کمک اون اومد اما نتونستن بادکنک رو باد کنن و پدر به کمکشون اومد اما بازم 05':16'' 1730 2 كمك به پدر بزرگ کانال :پینگو حوصلش سر رفته و کسی نیست باهاش بازی کنه تصمیم می گیره دیگران رو اذیت کنه تا اینکه پدر بزرگ می بینه که داره بیرون میره اونو تعقیب می کنه تا 05':15'' 2139 2 هديه ي بزرگ کانال :صبح شده و پینگو هنوز خوابه مامان و داداش کوچولو تصمیم می گیرن اونو با خوندن آواز بیدار کنن وقتی پینگو بیدار می شه با تعجب می بینه یک کادوی بزرگ و سنگین توی خونه است اما
