نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری صدایی از صدای عشق خوش تر نیست حافظ گفت اگرچه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است! اکسیر من! نه این که مرا شعرِ تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست در شعرِ من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیهِ غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضورِ شما کم است گاهی تو را کنارِ خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است خونِ هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است! *این قطعه، ترکیب دو شعر متفاوت از محمدعلی بهمنی با صدای پرویز پرستویی است.