(قسمت سیزدهم) برای یافتن پارادایز نل و ترنت وارد شهر مولینگر شدند در آنجا با زنی برخورد کردند که فرزندان خود را رها کرده بود و با دیدن نل و پدر بزرگش از این کار خود سخت پشیمان شده بود و می خواست به لندن برگردد اما پولی نداشت و صندوق نل را دزدید و ادامه ی ماجرا را خودتان ببینید