علی علی یا علییتیما با ظرف شیرساکتن و سر به زیرغم رو شونه هاشوناشک چشماشون رو گونه هاشونناله می کنن از غم باباشون
روشنای تلی از خاک سوسوی مهتابهاز زمین تا اوج افلاک نور حق می تابهدل شیعه پراز غمه که پسرهای فاطمه قبرشون غرق ماتمه