00':00'' 2496 3 ذی بزرگ برمی گردد کانال :بالاخره بعد از تلاش های زیاد کودی موفق می شود ذی بزرگ را به دریا برگرداند و با هم یک موج سواری دو نفره پر هیجان داشته باشند بخش چهارم به مدت 1340 00':00'' 4982 3 وایکینگهای کوچولو(1) کانال :وقتی مردم شهر لیلیپوت در خواب بودند وایکینگ ها به آنها حمله می کنند اما به کمک گالیور شهر نجات می یابد وایکینگ ها شبانه به شهر رفته و فلرتیشییا را می دزدند بمدت 0901 00':00'' 2016 3 خدای مهربون کانال :پدربزرگ مهربون به من بگو خدا کجاست دلم میخواد ببینمش میگن که دوست بچههاست سرود زیبای فیتیله با اجرای عموهای فیتیلهای به مدت201 00':00'' 1914 3 احساسات سوسک تنها کانال :قسمت دیگری از انیمشن جذاب و طنز اگی و سوسک ها و این قسمت ماجرای تنهایی یک سوسک پس از گرفتار شدن همدستانش به دست یک پیر زن و به مدت 646 00':00'' 6280 3 ماجراهای اُگی در سفر به ساحل دریا کانال :اگی و سوسک ها به یک سفر تفریحی لب دریا می روند که خوش بگذرانند ولی امان از سوسک های مردم آزار که به مدت 644 00':00'' 1949 3 سفارش غذا در رستوران کانال :اگی و دوستش به رستوران می روند تا غذا بخورند ولی اگر سوسک ها شیطنت نکنند که این هم محال است به مدت 641 03':24'' 3807 5 کارتون برنارد - قسمت 35 ( تک چرخه) کانال :قسمت 35 ام از کارتون برنارد با موضوع تک چرخه برنارد بطور اتفاقی سوار 3 چرخه ی زاک میشه اما بر اثر یک حادثه 2 تا از چرخهاش کنده میشه و تبدیل به یک تک چرخه میشه و 04':09'' 2939 4 لالاین (3) کانال :روایتی دیگری از لالاین la linea و شیرین کاری های هنرمندان انیمیشن ایتالیایی 20':52'' 9679 5 مادر و هوش تلف شده کانال :این داستان استاد بزرگ به خاطر کاری از مدرسه بیرون رفت و مدرسه را به دست شاگردانش سپرد و بعد از چند دقیقه مادر ای کیو به مدرسه آمد تا استاد را ملاقات کند اما استاد در مدرسه نبود پس شاگردان را مجبور به تمیز کردن مدرسه کرد تا استاد را خوش حال کند 21':46'' 2662 4 سخنرانی استاد بزرگ کانال :استاد با صحبت هایش سعی می کند شاگردانش را به کارهای خوب و به جا گداشتن نام نیک از خود ترغیب کند اما کی چی اویا نقشه ای کشید تا استاد را بد نام کند ادامه داستان را با هم ببینیم 01':24'' 4837 3 حديثي از امام موسي كاظم(ع) کانال :در این قسمت از کتابخانه ی عمو پورنگ حاج آقا محمدی به حدیثی زیبا و پر مفهوم از امام موسی کاظم ع اشاره خواهند داشت 05':18'' 564 4 كلاس زيست کانال :پینگو می خواد بره مدرسه سر راه دلفین کوچولو رو می بینه و دلفین دلش می خواد که با اون به مدرسه بره پینگو هم یواشکی دوست کوچولوش رو با خودش به کلاس می بره و 05':18'' 7344 3 قنديل يخ کانال :پینگو و دوستاش مشغول قایم موشک می شن پینگو سر میزاره اما پینگو دلفین رو پیدا می کنه و نوبت دلفین میشه که سر بزاره و 05':07'' 1144 4 دانش آموز تازه وارد کانال :در مدرسه یه دانش آموز جدید وارد می شه پینگو دوسنداره کسی پیشش بشینه و جاش تنگ بشه اما آقای معلم میگه اون دانش آموز تازه وارد یش پینگو بشینه پینگو هم شروع می کنه به لجباز یکردن با اون ولی 10':13'' 2436 5 شنل سنگی(قصه های شب چله) کانال :روزی روزگاری در زمان قدیم شاهزاده ای زندگی می کرد که دوست نداشت ازدواج کنه چون کسی رو لایق خودش نمی دونست تا اینکه 11':28'' 1076 4 ماهیگیری دردسر آفرین(گربه سگ) کانال :گربه از غذا های فست فود خسته شده بود و به سگ پیشنهاد میده که باید غذاشون رو عوض کنن تا اینکه تصادفا به یک مسابقه می رسن و در اون برنده می شن و یک ماهی طلایی رو جایزه می گیرن و 22':15'' 4480 5 بچه های آلپ / راه آهن به دهکده می آید کانال :قسمت نهم کارتون بچه های آلپ از آمدن عمه کلود به دهکده روسنی روزها و هفته ها گذشته و آنت هم قدری بزرگ شده لوسین و آنت هر دو به درسشون ادامه میدن امروز قطار به دهکده ی روسنی میاد و بچه ها دوست دارن که برن و اونو تماشا کنن 13':31'' 978 1 پاداش آشتی کانال :حکایت مردی است که تلاطم زندگی او را از تلاش و کوشش و مبارزه با مشکلات باز نمی دارد و همچنان امیدوار به زندگی ادامه می دهد تا حکایت پاداش آشتی از داستان های داستان راستان از شبکه قرآن و معارف 10':14'' 12879 2 سیب سلامتی(قصه های شب چله) کانال :درزمان های قدیم پیرمرد باغبانی زندگی می کرد که سه پسر داشت و از تمام مال دنیا یک باغ داشت یک روز پیرمرد در بستر بیماری افتاد و برای همین پسرا رو خواست تا وصیت کنه و 23':00'' 10006 1 بچه های آلپ / مسافرت دو نفره کانال :قسمت دهم کارتون بچه های آلپ دنی از آنت خواهش میکنه که اونو به ایستگاه قطار ببره دنی میخواد قطار رو ببینه اما عمه کلود از این موضوع هیچ اطلاعی نداره 03':13'' 9215 4 کلیپ کتابخانه کانال :تو خونمون بیش از این جای کتاب نداشتیمیه عالمه کتابو هرجا میشد میذاشتیممامان میگفت به بابا یه چیزی بیار تو خونهکه توش بشه کتاب چید بابا میگفت گرونهتا اینکه جمعه بابا یه دفعه شد دست به کارتخته و میخ و چکش آورد بیرون از انبار