در این قسمت پورفسور فیتیله به قاطینگا و پاتینگا می گه اگه می خواید توی شهر زندگی کنید باید لباس انسان های اولیه رو از تنتون در بیارید و لباس جدید بپوشید به خاطر همین پورفسور می ره تا براشون پارچه بگیره و براشون لباس بدوزه که قاطینگا و پاتینگا متوجه چرخ خیاطی می شن و چون نمیدونن چی هست و چه جور کار می کنه قاطینگا بی اجازه به چرخ دست میزنه و سوزن می ره تو دستش .