مصعب اسود ابن سعید را مامور مذاکره با مختار می کند . مختار از آل زبیر و آل امیه را همسان خوانده و به یارانش هم نیز تاکید می دارند . اسود در حین رفتن ، برادر خود را که از سربازان مختار است به برگشتن به سوی خود می خواند ، اما ....