لعبت که به نازخاتون بخاطر شغل در دربار حسودی میکرد، با اجازه پدرش اداره شعر و ادب و ترب بر پا کرد، البته منظورشان طرب است. در همین اثنا خانواده بیخودی درصدد ازدواج بیخودی و لعبت هستند و رضایت فخری را میگیرند. به مدت 6:06