ایلیا از دوستش عصبانیه و پشت هم زنگ میزنه تا مامان در رو باز کنه. تا چشمش به مامان میافته شروع میکنه تا پشت دوستش بد بگه اما مامان آرومش میکنه و یادش میاندازه که غیبت کردن کار خوبی نیست.
ایلیا از دوستش عصبانیه و پشت هم زنگ میزنه تا مامان در رو باز کنه. تا چشمش به مامان میافته شروع میکنه تا پشت دوستش بد بگه اما مامان آرومش میکنه و یادش میاندازه که غیبت کردن کار خوبی نیست.