ماجرای امروز عزیز جون و نوه‌اش ماجرای ملاقات با بابای سمیرا در هیئت است. یک مرد مهربان و شجاع که بعد از جنگ سال‌های سال است که روی یک صندلی چرخ‌دار زندگی می‌کند و بچه‌ها عمو عباس صدایش می‌زنند.