دیر آمدم...دیر آمدم... در داشت می سوخت؛ هیئت، میان "وای مادر" داشت می سوخت؛ دیوار دم می داد؛ در بر سینه می زد؛ محراب می نالید؛ منبر داشت می سوخت؛ جانکاه: قرآنی که زیر دست و پا بود؛ جانکاه تر آیات کوثر داشت میسوخت...