حسین خیلی امروز هزینه کرد تا این توجّه را برای ما ایجاد کند. ما موضوعاتی داریم برای توجّه. خدا، قیامت، حسین. آسانتریناش حسین است. چون خودش آمده توجّه ما را به خودش جلب میکند فدایش بشوم. خودش آمده. یکوقت یک معلمی سر کلاس وایمیستد، میگوید بچهها حواستان اینجا باشد. بچه حواساش جای دیگر است. معلم را نگاه هم میکند، حواساش جای دیگر است. هی خدا آن بالا وایستاده میفرماید بندۀ من به من توجه کن. توی نماز حواست جای دیگر است. اما حسین میدانی چیکار میکند؟ مثل آن معلمی است که میآید پیش دانشآموز صورت دانشآموز را میگیرد، میگوید عزیزم به من نگاه کن! بعد میروی توی روضۀ حسین فکر مشکلاتت هستی، میگوید حل میکنم آنها را برایت. ول کن. ولشان کن، به من نگاه کن. حسین دست از من برندار!