دوستت می‌دارم و بیهوده پنهان می‌کنم خلق می‌دانند و من انکار ایشان می‌کنم عشق بی‌هنگام من تا از گریبان سر کشید از غم رسوا شدن سر درگریبان می‌کنم دست عشقت بند زرین زد به پایم این زمان کاین سیه کاری به موی نقره افشان می‌کنم سینه پر حسرت و سیمای خندانم ببین زیر چتر نسترن آتش فروزان می‌کنم دیده بر هم می‌نهم تا بسته ماند سرّ عشق این حباب ساده را سرپوش طوفان می‌کنم این من و این دامن و این مستی آغوش تو تا چه مستوری من آلوده دامان می‌کنم دست و پا گم کرده و آشفته می‌مانم به جای نعمت وصل تو را این گونه کفران می‌کنم ای شگرف، ای ژرف، ای پر شور، ای دریای عشق در وجودت ؛خویش؛ را چون قطره ویران می‌کنم تا چراغانی کنم راه تو را هر شامگاه اشک شوقی نو به نو آویز مژگان می‌کنم ؛زان نگاه کهربایی چاره فرمان بردن است هرچه می‌خواهی بگو، آن می‌کنم، آن می‌کنم؛ سیمین بهبهانی خواننده علیرضا افتخاری