همیشه یکی هست که رفتنش سکوت دلت را بهم میزند سرآغاز ویرانیت میشود کسی که کنارت قدم میزند کسی که کنارت قدم میزند به عطر نفسهای خودت که پیراهنم را گرفته نرو به شب پرسه های پر از آرزو که در حسرتم پا گرفته نرو به احساس معصوم من تکیه کن دلت را به دست دل من بده در این لحظه های پر از دلهره به من جرات تکیه کردن بده به من جرات تکیه کردن بده در انبوه دلشوره ی جاده ها به آرامش ماندنت فکر کن به من که دلم را گره میزنم به چین های پیراهنت فکر کن من از ابتدای جهان یک نفس به تاریخ چشمان تو زل زدم دلم را از این راه پر حادثه به دنیای امروز تو پل زدم به احساس معصوم من تکیه کن دلت را به دست دل من بده در این لحظه های پر از دلهره به من جرات تکیه کردن بده به من جرات تکیه کردن بده شعر همیشه یکی هست رو بهمن محمدزاده محمد معتمدی