صدای قدم هایت، همیشه طنین آرامش و لبخند دارد درست مانند بهار، آن پرستار خوش قدمی که با چشمانی سبز، در پس زمستانی رنجور، گل لبخند بر شاخه تکیده ی درختان می رویاند نگاه پر مهر تو همچون مرهمی است بر جان آزرده ی هر بیمار و ، امید خشکیده ی هر زمستان منتظر بهار و چه زیباست تقارن نامت، با نام زینب، همان کس که ترجمه ی محبت، و عصاره ی رحمت خداوندیست خداوندی که رنگ بال فرشتگانش را به لباس تو بخشیده، تا هر بیماری با دیدن تو به یاد آورد، قبله ای از گل سرخ، و خدایی که همین نزدیکیست دﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺖ ﺍﯼ ﺩﺳﺖ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﺍﺯ ﻋﺎﻃﻔﻪ ﻭ ﻣﻬﺮ ﺩﻋﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﺩﺭﺩﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﺪﺭﻗﻪ ﺭﺍﻫﺖ ﺍﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺍﺯ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ، ﺩﺳﺘﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻡ ﺍﯼ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ، ﻧﺴﯿﻢ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺧﺪﺍ ﮔﻮﺍﺭﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺍﯼ ﺟﻠﻮﻩ ﮔﺎﻩ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯼ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﺍﯼ ﺍﺳﻮﻩ ﻧﯿﮑﻮﮐﺎﺭﯼ، ﺍﯼ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭ