سرو چمان من چرا میل چمن نمیکند ttهمدم گل نمیشود یاد سمن نمیکند دی گلهای ز طرهاش کردم و از سر فسوس ttگفت که این سیاه کج گوش به من نمیکند تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او ttزان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند پیش کمان ابرویش لابه همیکنم ولی ttگوش کشیده است از آن گوش به من نمیکند با همه عطر دامنت آیدم از صبا عجب ttکز گذر تو خاک را مشک ختن نمیکند چون ز نسیم میشود زلف بنفشه پرشکن ttوه که دلم چه یاد از آن عهدشکن نمیکند دل به امید روی او همدم جان نمیشود ttجان به هوای کوی او خدمت تن نمیکند ساقی سیم ساق من گر همه درد میدهد ttکیست که تن چو جام می جمله دهن نمیکند دستخوش جفا مکن آب رخم که فیض ابر ttبی مدد سرشک من در عدن نمیکند کشته غمزه تو شد حـــافـــظ ناشنیده پند ttتیغ سزاست هر که را درک سخن نمیکند حافظ خواننده: استاد محمدرضا شجریان