فیلم یک دقیقه ای روی مرا بپوشان (TUCK ME IN) در یک دقیقه کاری را انجام می دهد که خیلی از فیلم های ترسناک در 120 دقیقه نمی توانند انجام دهند: نفس تماشاگر را بند می آورد! این فیلم به کارگردانی آگناسیو اف. رودو جایزه بین المللی فیلم های یک دقیقه ای (Filminute) را دریافت کرده است. فیلم کوتاه «روی مرا بپوشان» ساخته ایگناسیو رودو در طول مدت زمانی کوتاه، یک دقیقه، توانسته است در جهت هدف خود به کیفیتی وحشت‌آور و مالیخولیایی دست بیابد. برای تبیین چگونگی رسیدن فیلم به چنین کیفیتی لازم است تا در ابتدا توجه ویژه‌ای به ثانیه ۲۷-۲۸ فیلم شود. در ثانیه ۲۸ در کنار مرد، عکسی سه نفره دیده می‌شود. پدر، مادر و پسر (الکس). در فیلم خبری از مادر نیست به جز عکسش. از جمله دلالت‌هایی (این فیلم تفسیرپذیر است و احتمالا دلالت‌های دیگری هم دارد) که این اثر دارد، نشان دادن همین تأثیر عدم حضور مادر در این خانواده است. مادر، حال بنا به هر دلیلی، در اینجا حضور واقعی و فیزیکی ندارد. نشان دادن عکس مادر اتفاقاً به شکلی نمادین تاکید دارد بر عدم حضور واقعی‌اش. تأثیر عدم حضور مادر در این خانواده کوچک به این شکل بازنمایی شده است: جای مادر آن قدر خالی است که پسربچه برای جبران این جای خالی، همزادی خیالی برای خود ساخته است. تا این جا موضوع عادی به نظر می‌رسد، اما از این نقطه به بعد است که فیلم وارد فضای به اصطلاح وهمناک و مالیخولیایی می‌شود: تأثیر و عمقِ جای خالی مادر آن قدر سنگین است که این همزاد خیالی پسربچه، به همزادی واقعی بدل شده است، آن قدر واقعی که پدر هم حتی او را می‌بیند. البته نباید از تأثیری که عدم حضور مادر بر پدر هم می‌گذارد غافل ماند. یعنی جای خالی مادر آن چنان فضایِ روانی سنگینی ایجاد می کند که هم بر پسربچه و هم بر پدر به شدت تأثیرگذار است. در واقع سازندۀ فیلم فضایی روانی را با فضایی وهمناک و مالیخولیایی پیوند زده: فضا و جو روانی حاصل از عدم حضور مادر پیوند زده شده با بدل شدن همزادی خیالی به همزاد و موجودی واقعی. نتیجه این پیوند رسیدن به کیفیتی از حسِ وحشت است، منتها وحشتی غریب که حاصل فضا و جوی روانی است. ویژگی اساسی و قابل توجهِ دیگر فیلم، چرخش و انتقالی است که بین ابتدا و انتهای فیلم رخ می‌دهد. در ابتدا پسربچه روی تخت، مثل تمامی بچه‌های دیگر در این سن و سال، معصوم و دوست داشتنی به نظر می‌رسد. در نقطه مقابل او هم پدر است که حس آرامش و امنیت را به پسربچه منتقل می‌کند. و برای همین داشتن حس امنیت است که پسر بچه روی تخت با حالتی معصومانه از پدرش می‌خواهد که زیر تختش را ببیند. هنگامی که پدر به زیر تخت نگاه می‌کند، با همان پسربچۀ روی تخت، منتها این‌بار در زیر تخت مواجه می‌شود. همزمان هم روی تخت و هم زیر تخت پسربچه حضور دارد. در اینجاست که چرخش و انتقال صورت می‌گیرد و موقعیت ها عوض می‌شود: پسربچه در ابتدا، به اصطلاح اُبژه‌ای بود که نیاز به مراقبت، حمایت و امنیت داشت. پدر هم به اصطلاح سوژه‌ای بود که وظیفه ایجاد امنیت را داشت و ساعت خواب پسربچه را به او یادآوری کرد و روی او را پوشاند. بعد از دیدن زیر تخت این جایگاه‌ها عوض می‌شوند: پدر از موقعیت به اصطلاح سوژه خود (حمایتگری و …) فرو می‌ریزد به یک بیننده صرف که زبانش بنده آمده و نمی‌داند که باید چه کار کند. و پسربچه از موقعیت به اصطلاح اُبژه خود ارتقا می‌یابد به موجودی مرموز و وهمناک که همزمان هم روی تخت است و هم زیر تخت. 'روی من را بپوشان' کارگردان: ایگناسیو ف. رودو؛ نویسنده فیلمنامه: خوان خ. رویز؛ بازیگران لوکا شاردان، مارک شاردان؛ محصول اسپانیا، ۲۰۱۴