آن گاه گفت: ای رجال کشور، شما به کار من رأی دهید که من تا کنون بیحضور شما به هیچ کار تصمیم نگرفتهام. (۳۲)رجال ملک به او اظهار داشتند که ما دارای نیروی کامل و مردان جنگجوی مقتدری هستیم، لیکن اختیار با شما تا به فکر روشن چه دستور فرمایی. (۳۳)بلقیس گفت: پادشاهان چون به دیاری حمله آرند آن کشور را ویران سازند و عزیزترین اشخاص مملکت را ذلیلترین افراد گیرند و رسم و سیاستشان بر این کار خواهد بود. (۳۴)و (صلاح این است که) حال من هدیهای بر آنان بفرستم تا ببینم فرستادگانم از جانب سلیمان پاسـخ چگونه باز میآرند. (۳۵)