طلوع می کنی آخر، به نور و نار قسم / به آسمان، به افق های بی سوار قسم / هنوز منتظر بازگشتنت هستم / به لحظه های غم رفتن قطار قسم / خزان به سخره گرفته ست گریه ی گل را / به غصه های دل ابری بهار قسم