آهسته باز از بغل پله ها گذشت/ در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود/ اما گرفته دور و برش هاله ای سیاه/ او مرده است و باز پرستار حال ماست … شعری زیبا از استاد شهریار پیرامون مادر با صدای استاد حسرت اصفهانی.
0 seconds of 0 secondsVolume 90%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا↑
کاهش صدا↓
پرش به جلو→
پرش به عقب←
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9
ازمکافات عمل قافل نشو گندم از گندم بروید
پاسخجو ز جو
با سلام و خسته نباشید خدمت شما عزیزان.این شعر واقعا زیباست ولی افسوس که بچه هایی پیدا میشن که قدر مادرشون را ندارند. برادر من به خاطر یه دختر مادرمو ول کرده رفته مادری که این همه براش زحمت کشیده حالا به مادر زنش میگه مامان میگه مادر زنم خیلی برام زحمت کشیده چرا چون پولداره اونم پول حرام.شما بگید با این برادر باید چی کار کرد؟
پاسخبسپار به خدا و زمان بهش میفهمونه كه هیچ كس و هیچ چیزمادر نمیشه، یكی مث من آرزوی دیدن نگاه گرم مادرشو ازخدا میخواد یكی هم،،،،،،،،😔