با تو اما ماندم تنها، مهری برلب بندی برپا، دل همه گمراهی و گناه تو امیدجان، جان همه خاموشی و خزان تو مرا بخوان، لب نگشودم اماسوختم ساختم، با من خسته ی غم تو بمان...