گاوی می خواد در مورد کارهای بدی که کرده پیش آقای مجری اعتراف کنه ولی از اون خجالت می کشه برای اینکه بتونه حرفش رو بزنه آقای مجری یه ملحفه روی سر گاوی می کشه اما در همین حین تلفنش زنگ می زنه و از اتاق بیرون می ره و....
گاوی می خواد در مورد کارهای بدی که کرده پیش آقای مجری اعتراف کنه ولی از اون خجالت می کشه برای اینکه بتونه حرفش رو بزنه آقای مجری یه ملحفه روی سر گاوی می کشه اما در همین حین تلفنش زنگ می زنه و از اتاق بیرون می ره و....