زینب از سوز جگر رو به سوی شاه نجف کرد و بگفت / ای پدر از بهر چه امداد، عیالت ننمایی که شدیم خوار / همه در دست خصمان گشته گرفتار بیا ای شه ابرار ببین ساجد بیمار / بشد آل علی زار مرا بیش مکن خوار / سر از خاک برون آر و بکِش تیغ و بکُش لشکر خون خواه ...
0 seconds of 0 secondsVolume 90%
Press shift question mark to access a list of keyboard shortcuts
میانبرهای صفحه کلید
پخش/توقفSPACE
افزایش صدا↑
کاهش صدا↓
پرش به جلو→
پرش به عقب←
زیرنویس روشن/خاموشc
تمام صفحه/خروج از حالت تمام صفحهf
بی صدا/با صداm
پرش %0-9