مرورگر شما قادر به پشتیبانی از ویدیو نیست
به دنبال شغل(قصه های شب چله)
روزی از روزگار قدیم در یکی از شهر نه چندان دور پسر تنبلی به نام غفور زندگی می کرد مادرش دیگه از دستش خسته شده بود و اونو از خونه بیرون انداخت و بهش گفت تا کار پیدا نکرده خونه نیاد....