آواز سنتی ایرانی با عزلی از حافظ . « دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند / و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند / بيخود از شعشعه ء پر تو ذاتم كردند / باده از جام تجلى صفاتم دادند / چه مبارك سحرى بود و چه فرخنده شبى / آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند / من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب / مستحق بودم و اين ها به زكاتم دادند . » .