سال‌ها می‌گذرد، کودکان جوان و جوانان پیر می‌شوند، نسل در پی نسلی دیگر می‌آید و عاشورایی در پی عاشورایی دیگر... برخی دنبال روضه هستند تا اشکی بریزند و برخی تکیه‌ای می‌خواهند تا قرار دل بی‌قرارشان شود... شاعران از قرآن روی نی می‌گویند و لبان تشنه، عالمان از فلسفه قیام و حسین زمان... عده ای شرح حادثه می‌خواهند و عده‌ای از علت و هدف و نتیجه آن می‌پرسند. اهل پرسش جامعه‌‎ای که حسین را به قتل‌گاه برد تحلیل می‌کنند و اهل دل کیفیت اشکی که شفاعت می‌کند را جستجو می‌کنند. این وسط اهل عمل‌ها هم ”سر” می‌دهند... سال‌ها می‌گذرد، نسل‌ها می‌آیند و می‌روند و کیست که از داستان عاشورا باخبر شود و نسوزد؟ کل یوم عاشورا کل ارض کربلا یعنی چی؟ وقتی من مرتکب گناهی می‌‏شوم، به پیامدهای آن توجه ندارم و نمی‌‏بینم به کجا می‌‏انجامد، ولی راهنمای دانا و چراغ هدایت می‌‏تواند این پیامد‌ها را ببیند و می‌‏داند انحرافی که امروز با یک گام آغاز می‌‏شود، فردا به صد‌ها و هزاران متر می‌‏انجامد. اینجاست که نقش رهبر و پیشوا و راهنما و چراغ هدایت آشکار می‌‏شود. انحرافی که ابتدا پدید آمد، جزئی بود، سکوت یا ترس یا گرفتن پول بیشتر، یا چند متر زمین. جنایت این‌گونه آغاز شد و کم‏کم سرعت گرفت و بزرگ شد و تا به آنجا رسید که به کشته شدن پسر دختر رسول‌خدا انجامید، آن هم به شکلی فجیع و دردناک، و هیچ کس دم برنیاورد، همه ساکت ماندند. حسین (ع) از حقیقت پرده برداشت. یعنی به مردم گفت: ‌ای کسی که به اندازۀ سر سوزن به مردم ستم می‌‏کنی، تو در مسیری حرکت می‌‏کنی که پیامد آن ستم کردن به زندگی و آبرو و دین همۀ مردم است.‌ای کسی که یک قدم از مسیر حق منحرف شده‏ای، به جایی خواهی رسید که به کشتن کامل ترین انسان روی زمین راضی خواهی شد و یا در آن شرکت خواهی کرد.‌ ای کسی که به آنچه در برابر تو رخ می‌‏دهد، بی‏اعتنایی و نسبت به حقی که در برابر تو پایمال می‌‏شود، ساکت می‌‏مانی، در آینده به آبرو و جان مردم تعرض می‌‏شود و ریختن خون دیگران جایز شمرده می‌‏شود و تو یا به آن خشنودی یا در آن نقش داری یا در برابر آن ساکت می‌‏مانی. هیچ تفاوتی میان آن‌ها وجود ندارد و هیچ راه میانه‏ای در کار نیست: یا باید در راه هدایت حرکت کنی یا در راه‏های گمراهی، و چه بسیارند راه‏های گمراهی! این حقیقت چه زمانی برای مردم آشکار شد؟ پس از رخ دادن آن واقعه. وقتی ما به این صحنه، به این چراغ فروزان می‌نگریم این حقیقت را درمی‏یابیم که حق چه کوچک باشد و چه بزرگ، حق است و ستم چه کم باشد و چه بسیار، ستم است. راه کج و منحرف، از ابتدا تا انتها، در انحراف است و تماماً در یک امتداد است. حق کوچک، بزرگ می‌‏شود و گسترش می‌‏یابد و سیلی زدن به صورت یک یتیم به کشتن حسین(ع) می‌‏انجامد. گرفتن اندکی از مال حرام به آنجا می‌‏انجامد که ابن‌سعد برای گرفتن حکومت ری حاضر می‌‏شود حسین (ع) را بکشد. بی‏حرمتی به یک زن محترم با زبان یا نگاه، به بی‏حرمتی و اسیر کردن زنان منجر می‌‏شود. چرا امام حسین کشتی نجات است؟ حداقل نشانه انسانیت چیست؟ جز این است که حتی اگر غوطه‌ور در منیت و خودپرستی و شهوت بودی وقتی صدای گریه کودک تشنه‌ای را شنیدی چند لحظه تامل کنی، دست نگهداری و به او آب دهی؟ آنگاه اگر چشمت به کشتی نجاتی که آن طرف ساحل منتظرت بود افتاد از خودت بپرسی این شاهزاده تشنه پسر که بود!؟ نمی‌گویم انسانیت صرفا به داشتن تقوی و تعقل، تدبیر و حکمت است. نه! حداقل نشانه انسان بودن را که داشته باشی ظرفیت این را داری که حسین نجاتت دهد و نه فقط نجاتت می‌دهد که خوشبختت هم می‌کند! پیامبر اسلام(ص) در کلام نورانی فرمودند: به وسیله من هشدار داده شدید و به وسیله على(ع) هدایت مى‏‌یابید و به وسیله حسن(ع) احسان مى‏‌شوید و به وسیله حسین(ع) خوشبخت مى‌شوید و (بدون او) بدبخت. بدانید که حسین درى از درهاى بهشت است، هر کس با او دشمنى کند، خداوند رایحه و عطر بهشت را بر او حرام مى ‏کند». و یا در روایتی دیگر برای زائر امام حسین(ع) بشارت خوشبختی را داده‌اند. از امام صادق(ع) پرسیدن: «کسى که به زیارت امام حسین(ع) برود، در حالى که معرفت دارد و هیچ استکبار و استنکافى از زیارتش نداشته باشد چه اجر و ثوابى نصیبش می‌شود؟ حضرت فرمود: براى او ثواب هزار حجّ و هزار عمره مقبول می‌‏نویسند و اگر شقى و بدبخت بوده، خوشبخت می‌شود و پیوسته در رحمت خدا غوطه‏‌ور است». هدف امام حسین علیه السلام چه بود؟ هدف خارج شدن امام از مدینه چه بود؟ هدف نامه نوشتن به مردم کوفه و بصره؟ هدف حج را نیمه تمام رهاکردن؟ هدف هر چه بود یا به نتیجه شهادت می‌رسید یا به حکومت. امام برای هر دوی این نتایج آماده بود. هدف امام حسین(ع) انجام یکی از احکام الهی بود که تا آن روز هیچ یک از ائمه انجام نداده بودند. حکم الهی که در زمان امام حسین(ع) واجب شد و قبل از آن در زمان امام علی(ع) و امام حسن(ع) و حتی در ده سال اول امامت امام حسین(ع) که همزمان با حکومت معاویه بود شرایط برای انجام آن مناسب نبود بنابراین واجب نشده بود. اما این حکم الهی چه بود که برای اجرایش چنین حادثه‌ای رقم خورد؟ پیامبر بزرگ اسلام همچون هر پیغمبری احکام الهی را بیان و بسیاری را اجرا کرد. پیامبر نظام اسلامی، اقتصاد اسلامی، زکات اسلامی, جهاد اسلامی و... را اجرا کرد. حالا اگر این قطاری را که پیامبر روی ریل انداخت از خط خارج شود، اگر منحرف شد طوری که خطر انحراف کل اسلام بوجودآمد، تکلیف چیست؟ این همان واجبی است که امام حسین(ع) برای آن قیام کرد. هدف قیام برگرداندن به خط اصلی و زنده کردن اسلام بود حال این هدف یا نتیجه ای مثل شهادت دارد یا نتیجه ای مثل حکومت. این حسین کیست؟ چون دست نمی‌دهد وصالت دست من و دامن خیالت برای شناخت انسان کامل و عزیز کرده‌ای چون حسین علیه السلام عالمان راهی ندارند جز ورق زدن کتب تاریخی برای یافتن سیره و سبک زندگی ایشان آبروی مردم برایش مهم بود روزی شخصی از انصار برای دریافت کمک مالی نزد حضرت آمد. امام از صورتش به خواهش درونی او پی برد و فرمود. ای برادر خواسته‌ات را به صورت شفاهی مطرح نکن و برای حفظ آبرویت آن را نوشته و به من بده. سعی می‌کنم با برآوردن خواسته‌ات تو را خوشحال گردانم. امام حسین (ع) بعد از آگاهی از گرفتاری وی به درون خانه رفت و کیسه‌ای که در آن هزار دینار قرار داشت آورد و به مرد بدهکار داد و به او فرمود: پانصد دینار بدهی خود را بپرداز و بقیه‌اش را برای رفع سایر مشکلات زندگی‌ات مصرف کن. سپس به وی سفارش کرد: ای برادر، اگر روزی گرفتار شدی مشکل خود را فقط به سه نفر بازگو کن: افراد متدین، جوانمرد، دارای شرافت خانوادگی. غم‌خوار مردم بود حضرت سید الشهدا (ع) بر این باور بود که: هر کس غصه ای را از دل یکی از اهل ایمان بردارد خداوند متعال غصه‌های دنیا و آخرت او را از میان برداشته و مشکلاتش را حل خواهد نمود. هر کس برای نیکی رساندن و خدمت کردن به برادر خود عجله کند فردا نتیجه آن را خواهد دید و کسی که برای خدا به برادر دینی خود یاری نماید خداوند متعال او را هنگام نیازمندی و شدائد زندگی یاری خواهد کرد و بیشتر از آنکه از نیازمندان رسیدگی نموده خداوند او را از بلاها و گرفتاری‌ها دور خواهد نمود. زاهد و باتقوا بود بهترین نشانه زهد کامل و خوار شمردن دنیا، فداکاری و گذشت آن حضرت از جان خود و جوانان و برادران و اصحاب و یاران و تن دادن به آن همه مصیبت و بلا بود.اگر دنیا و مال و نعمت آن، در نظر کسی بی قدر و ارزش نباشد، نمی تواند این گونه در راه حق و یاری دین خدا و بزرگداشت هدف عالی خود، پایداری و استقامت ورزد تا به حدی که بدن قطعه قطعه عزیزانش را ببیند و صدای ناله زنان و کودکان را بشنود، ولی در راه یاری دین خدا، ثابت و پابرجا بماند و در مقابل باطل، نرمش نشان ندهد. حسین علیه السلام کسی نبود که به خاطر زندگی دنیا و خوش گذرانی، مصالح عالی اسلامی را نادیده بگیرد و با گرفتن حق السکوت، برقراریِ چنان دستگاه فاسدِ ظلم و کفر را امضا کند و در ادای تکلیف و وظیفه مهمی که از طرف خدا به عهده دارد، مسامحه و کوتاهی ورزد. تنها نه اینکه جنس غمش، جنس ماتمش حتی سیاهیِ علمش فرق می‌کند... من از 'حسینُ منّی' پیغمبر خدا فهمیده‌ام حسین همه‌اش فرق می‌کند... دلی در خون نشسته دوست داری؟ بگو قلبی شکسته دوست داری؟ تورا ای عشق ! بی‌سر دوست دارم مرا با دست بسته دوست داری؟ نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده سر پیراهن تو جنگ بوده ولی شرمنده زینب دیر فهمید که انگشتر به دستت تنگ بوده 'و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می‌دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...' سیدحمیدرضا برقعی منابع: انسان250ساله؛ بیانات رهبری معارف عاشورا، درس ها و پیام ها سفر شهادت؛ امام موسی صدر