حامد زمانی با انتشار این عکس در صفحه اش نوشت: '[آقا!] شروعِ عزایِ جدت و پوشیدن پیرهن سیاهِ تنمون به إذن و رخصتِ تو بود؛ و تموم شدنش هم؛ با اسم و ذکرت توی روز شهادتت... درست مثل صاحب عزایی که دمِ در وایستاده؛ هم وقتی میخوای وارد مجلس بشی بهت خوش آمد میگه؛ هم وقتی میخوای خارج بشی بدرقه ات میکنه... ... • منکه کاری نکردم... اما این بچه ها؛ توی این دو ماه برای جدّ غریبت سنگ تموم گذاشتن؛ جوونیشونو گذاشتن... هواشونو داشته باش! مثل همیشه... حتی اگه یه چند روزی ولت کردن؛ تو ولشون نکن! که ول نکردی و نمیکنی... ... • میگن وقتی توی یه سفری؛ میخواستی سرِ سفره با غلاما و فقرا همنشین بشی و یکی از یارا شما رو از اینکار نهی کردند؛ نهیب زدی و عتاب کردی که: ربٌّ واحد! أبٌ واحد! أمٌّ واحد! هممون انسانیم و خدامون یکیه! ... • مام آدمیم؛ درسته آدم نشدیم... ولی کرم و عشقِ شما ذره پروره! ما رو هم سر همون سفره نشوندی! از قبل تولدمون تا بعد مرگمون... و انقدر با معرفتی که گفتی: اگر کسی یه بار به دیدنم بیاد؛ سه بار و سه جا میام به دیدنش... ... • سهم ما رو از نمکِ این سفره روز بروز بیشتر کن! ... '