شب سردی است و من افسرده ... راه دوری است و پایی خسته ... تیرگی هست و چراغی مرده ... می کنم تنها از جاده عبور ... دور ماندند زمن آدمها ... سایه ای از سر دیوار گذشت ... غمی افزود مرا بر غمها .......... شعری از سهراب سپهری با صدای محمد اصفهانی