این داستان ناعی کیو که به خاطر سر وصدای همسایه ی دیوار به دیوارش شاعر بزرگ سن ساعی ناراحت بود قصدداشت اورا به درد سر بیندازد به خاطر همین شماره های بی مفهومی نزد ژنرال برد وگفت این شعر رمز دار است وتنها سن ساعی می تواند او را ترجمه کند
این داستان ناعی کیو که به خاطر سر وصدای همسایه ی دیوار به دیوارش شاعر بزرگ سن ساعی ناراحت بود قصدداشت اورا به درد سر بیندازد به خاطر همین شماره های بی مفهومی نزد ژنرال برد وگفت این شعر رمز دار است وتنها سن ساعی می تواند او را ترجمه کند