اینهم روایتی است...«با خود گفتم مگر می شود جنگ که همه اش خون و باروت وانفجار و خشونت است زیبا باشد؟ گفت: آری این جنگ زیبا بود مقدس بود این جنگ دفاع بود و همه اینها زیباست.گفتم: آدم های جنگ همه خشک و خشن هستند،گفت: نه آدم های این جنگ همه دلشان به لطافت باران بود».