(قسمت بیست و یکم)نل و ترنت در راه از جنگلی عبور می کنند شب را آنجا می مانند و در زمان خوردن شام با پسر کوچولویی برخورد می کنند که پدر و مادر خودش را از دست داده بود .پسر کوچولو نل و پدر بزرگشو به یک قصر قدیمی می برد که اهالی دهکده به آنجا قصر وحشت می گویند .....