در روزگاران قدیم مردی زندگی می‌کرد که خیلی ثروتمند و فهمیده و بخشنده بود این مرد که نامش حاتم طایی بود خودش را به کری زده بود و همه فکر می‌کردند ناشنواست و ادامه ماجرا ....